آن واژه های"نفس اماره" و "تزکیه ی نفس" مال کتاب دینی ما بودند. حالا دیگر رقابت کارگزاران رژیم از ماشین لکسوس و مازاراتی ، ویلاهای لواسان و خوش گذرانی آقازاده های بی مصرف شان در بلاد کفر رسیده به رابطه با ن جوان زیبایی که سال عمرشان نصف سن مقامات است. می گویند"میترا استاد"،پرستو بوده!(پرستو اصطلاحی ست برای نی که برای اطلاعات سپاه کار می کنند.) می گویند، محمدعلی نجفی مرد بزرگ و بااخلاقی بوده، چاه ویل جلوی پایش گذاشتند! عجبا این چاه های ویل برای اعضا ی حزب کارگزاران سازندگی موثر می افتد. سال هشتادو دو بود که ماجرای عطاالله مهاجرانی و مهسا یوسفی دلدار بر سر زبان ها افتاد. مهاجرانی هم حزبی همین نجفی بود. کار به دادگاه کشید و سند ازدواج مهاجرانی و مهسا یوسفی فاش شد. البته این همه در برابر باندی که با دیدن بچه ها نفس اماره اش غلبه می کند، چیزی نیست. نمی دانم چرا سلمان خداداد که با دیدن زنی جویای کار به نام زهرا نویدپور، دچار فریب شیطان شد،نگران "پرستو" نبود! چه سوالی! سلمان خداداد خودش عضو اطلاعات آذربایجان بود. چاقو که دسته اش را نمی برد.
این ها فقط گوشه ای از فساد مقاماتی ست که جماعت احساساتی به حزب شان رای داده اند. مقاماتی که صفت بارز آنها ریاکاری و جانماز آبکشی ست. شرم بر آنانی که در این چند روز با غلط های فاحش نگارشی ، خود را دانش آموخته ی دانشگاه شریف معرفی می کنند و در مدح و ستایش امثال نجفی قلم فرسایی می کنند.(مازیار متین)
درباره این سایت